سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درددلهای دخترتنها

عصر جمعه ..... جمعه 86/7/27 ساعت 11:37 عصر

بازم دارم از کنار عصر جمعه میگذرم.راستش جمعه ها نمی دونم باید دلم بگیره و تنگ باشه یا

خوشحال باشم.فکر کنم این خاصیت جمعه هاست که ناخودآگاه چند ساعتی از روز به گریه کردن

میگذره وقتی به خودت میای میبینی یه گوشه نشستی چند ساعته داری با خودت فکر می کنی

اصلا آدم جمعه ها دلش بیشتر تنگ میشه یه حس مبهم میگه داره یه اتفاقایی میافته که من بی

خبرم یا دارن به همه یه سهمی میدن که من بی نصیب موندم راستش شایدم درست باشه.عصر

 

 

جمعه ها بیشتر به مرگ فکر میکنم خیلی دوست دارم توی غروب جمعه از این دنیا خداحافظی

کنم .اینم یه آرزو دیگه.عصر جمعه ها یه رنگیه.آدما بادبادکهای سرگردونه دلشونو میفرستن به

آسمون بعد یه کبوتر از جنس نور بادبادک دلشونو براشون از اون بالا بالاها بر میگردونه،آروم

میشن.راستش نمی دونم عصر جمعه ها آروم باشم یا نا آروم.ولی همش منتظرم حتی گاهی   

نمی دونم دیگه منتظر چیم!


آدما عصر جمعه پنجره های دلشونو دستمال میکشن تمیزش میکنن برای شنبه ای که نمیدونن

اصلا میاد یا نه

عصر جمعه قاصدکا راه میافتن تا از آسمون خبر بیارن اونقدر میرن بالا که دیگه بر نمی گردن.

خوش به حالشون آخه بدون بال پرواز میکنن!

عصر جمعه ها راستش یه آرامشی داره از جنس

توفانی ترین توفان یه سکوتی داره از نوع فریاد

آدم عصر جمعه ها از تنها هم تنهاتره!


آدم عصر جمعه ها خودشو اسیر این دنیای مادی میبینه دلش می خواد بره،بره یه جای دور. اون

بالاها اما دست و پاش و بستن یه این دنیا!

آدما عصر جمعه ها بغض نکرده گریه میکنن تازه بعد از یه عالمه گریه بغض می کنن!

عصر جمه ها همه یه حسرتی دارن،یکی دلش تنگه،یکی منتظره،یکی هم دلش برای خدا تنگه!

آخه انگاری جمعه ها روز خداست همه بیشتر به خدا فکر میکنن!

منم بیشتر دلم برای اون یکتای بی نظیر تنگ میشه یادم میاد چقدر تو این دنیا غریبم،دلم نمیسوزه

که چرا غریبم اصلا دلم می خواد غریب تر بشم اونقدر که فقط خودم بمونم و خودش.من باشم و

یه آغوش که تمامی حسش فقط محبتیه که تو ذهنمم جا نمیشه،و فقط این روحمه که از این محبت

جون میگیره.جمعه ها دلم میخواد منم نور بشم بعد تو خدا غرق بشم بعدم گم بشم بعدم منی

نمونه.یعنی خدایا میشه منم یه روز...!


نوشته شده توسط: ساریناسادات به یادخواهرم النازسادات


ِْلیست کل یادداشت های این وبلاگ

سلام
چهل شب
بعضى وقتا
[عناوین آرشیوشده]

خانه
مدیریت
پست الکترونیک
شناسنامه
 RSS 

:: کل بازدیدها ::
250178


:: بازدیدهای امروز ::
16


:: بازدیدهای دیروز ::
63



:: درباره من ::

درددلهای دخترتنها

ساریناسادات به یادخواهرم النازسادات
تقدیم به تمامی آنانی که هنوزهم تکه ای از آسمان در چشــمانشان جرعـه ای از دریا در دستانشان و تجسمی زیبا از خاطره ایثار گلهای سرخ در معبد ارغوانی دلهــایشان به یادگارمانده است نخستین چکه ناودان بلند یک احساس را درقالب کلامی از جنس تنفس باغچه های معصـوم یاس به روی حجم سپیـــد یک وبلاگ می ریزم و آن را با لهجه همه پروانه صفتهای این گیتـی بی انتهابه آستان نیلوفری تمامی دلهای زلال هدیه می کنم. درپناه خالق نیلوفرهامهربان وشکیبابمانید. چند خطیست از نوشته های دل تنهای من برای تو دل سپرده اینه رسم روزگار دارم میرم از این دیار چی میمونه یادگار دو سه خطی از بهار

:: لینک به وبلاگ ::

درددلهای دخترتنها


:: پیوندهای روزانه::

ستاره ی تنها [179]
[آرشیو(1)]


:: آرشیو ::

افسوس از این روزگار
کلاغی گل لاله
چطوربی تو این روزها را جشن بگیرم...
چه دلیست این دل من؟
اگه از توننوشتم
دلم بهانه ات را میگیرد....به فریادم برس...
دلنوشته 7
نمیدانی چه دلتنگم
تنهام گذاشتی
خدای این زمین و آسمان
غم دل
ادمک
رها
دفتر قلبم
سبب منم که میشکنم
بگذار بگریم
قرارمون رو بال شب
فردی از پروردگار درخواست کرد
دوستم داری
بالاخره شب ارزوها هم امدو رفت
سوگند
دلنوشته
ارزو دارم
دلنوشته 11
دلنوشته 12
سلام مولای من
دلنوشته22
دلنوشته 34
خواهرم الناز
خواهرم تنهام گذاشتی
سوءظن
بدرود رمضان
چهلمین روزدرگذشت
دلنوشته 39



::( دوستان من لینک) ::

آقاشیر
پتی آباد سینمای ایران
خدا میدونی دوستت دارم؟
کسب درآمد اینترنتی
خط بارون
دوزخیان زمین
فلورانس مهربون
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار

بی ستاره ترین شبهای زندگی...
کسی که مثل هیچکس نیست
اندکی صبرسحرنزدیک است
کوثر
جواب سوالات تبیان و آفتاب
قصه ی دل ..الهه عزیز
پسرک تنها
کوثر
بزرگترین ارشیو قالب
به وبلاگ رسمی یکتا نویسنده وترانه سرا
درد دل های ستاره تنها
روز نوشت یک پری
بی تو میمیرم
شرح دلتنگی

:: لوگوی دوستان من ::






























وبلاگ رسمی یکتا نویسنده وترانه سرا - به روز رسانی :  4:19 ص 86/11/18
عنوان آخرین نوشته : تو خیال این ترانه می دوی





:: خبرنامه ::

 

:: موسیقی وبلاگ::